ناگهان ترسیدم
باخودم گفتم کاش امروز یک سال بعد بود و میدانستم کجای کارم. این را با خودم گفتم و ناگهان ترسیدم. یادم افتاد که قبلا هم همین حرفها را با خودم زده بودم و امروز همان یکسال بعدِ پارسال است. ترس هم دارد نه؟
هرچند وضعیت امروزم نسبت به پارسال «خیلی» بهتر است، اما از خودم راضی نیستم. بدتر اینکه هنوز به امید این هستم که در آینده به ایدهآل خودم برسم. و باز بدتر اینکه این ایدهآل من در حال تغییر است. ترس دارد نه؟
پینوشت: همیشه یک قدم عقبتر از اونی هستم که میخوام!
هرچند وضعیت امروزم نسبت به پارسال «خیلی» بهتر است، اما از خودم راضی نیستم. بدتر اینکه هنوز به امید این هستم که در آینده به ایدهآل خودم برسم. و باز بدتر اینکه این ایدهآل من در حال تغییر است. ترس دارد نه؟
پینوشت: همیشه یک قدم عقبتر از اونی هستم که میخوام!
1 نظر
پيغام خود را بگذاريد
مهدي
آريان هستم. اهل ري. مثلا روزنامهنگار شايد هم گرافيست. قرار است در اين
وبلاگ مطالب طنز نوشته شود. حالا اگر ديديد گاهي جانم به لب رسيد و چرندي
تحويل دادم - كه زياد هم از اين اتفاقات برايم ميافتد و معمولاهم چرند
مينويسم - اگر خوشتان نيامد، تقاضا دارم فحشم ندهيد و ادبيات شفاهي نثارم نكنيد. خب... ميتوانيد درعوض، روي آن ضـربـدر - همان ضـربدر
بالا، سمت راست را ميگويم - كـليك كنيـد و خــلاص!
منم...