تو را هم روی همان سنگ میشویند
روح که از بدنت خارج شود، ۲۱ گرم از وزنت کم می شود و دیگر فرقی ندارد جنس و نقش سنگ قبرت چه باشد. تو می مانی و کفنت و همان حجم داخل گور. حالا چه فرقی دارد که هسته خرما را در بیاورند و جایش گردو بگذارند یا نه؟! چه فرقی دارد حلوا را لای نان بگذارند و خیرات کنند یا توی سینی با قاشق؟
تا وقتی نفسی هست، می توانی خودت انتخاب کنی کدام رستوران بروی و در کدام سینما فیلم ببینی. اما وقتی نفسی نباشد، روی همان سنگ مرده شورخانه می شوینت که بقیه را می شویند. قبرستان، جایی است که نژاد و طبقه اجتماعی ندارد. اگر قطعه ها فرق کنند، تفاوتش برای زنده هاست. توی قبرستانی دفنت می کنند که جنازه های روی زمین مانده را هم همانجا دفن می کنند.
پی نوشت: جنازه ای را دیدم که فقط چهار تشییع کننده داشت. یعنی به تعدادی که بتوانند زیر تابوت را بگیرند. یعنی حداقل تشییع کننده.
15 نظر
پيغام خود را بگذاريد
مهدي
آريان هستم. اهل ري. مثلا روزنامهنگار شايد هم گرافيست. قرار است در اين
وبلاگ مطالب طنز نوشته شود. حالا اگر ديديد گاهي جانم به لب رسيد و چرندي
تحويل دادم - كه زياد هم از اين اتفاقات برايم ميافتد و معمولاهم چرند
مينويسم - اگر خوشتان نيامد، تقاضا دارم فحشم ندهيد و ادبيات شفاهي نثارم نكنيد. خب... ميتوانيد درعوض، روي آن ضـربـدر - همان ضـربدر
بالا، سمت راست را ميگويم - كـليك كنيـد و خــلاص!
مرگ خود مرگ است و ذهن همه ی زنده ها در پی کشفش و در آخر هم همان ترس از مرگ .
منم زیاد دیدم جنازه ی کم ( خیلی کم ) تشیع کننده . نمی دانم برای آن مرده تعداد تشعیع کنندگان مهم است یا نه ولی مرگ همان مرگ است هم چنان .
چه جنازه ی محترمی
خدا کند ما سیاه پوشان بیشتری داشته باشیم ...
راستی این علامت گریه کجاست ....
نه برای مرگ برای سایت
مرگ هم از همون چیزهای خیلی دور خیلی نزدیکه! از تشریفات مرگ متنفرم ولی بنظرم گاهی باعث میشه تا زنده ها راحت تر و سر فرصت تر رفتن اون شخص رو بپذیرن و اگه احساس گناهی دارن اون احساس درشون کمتر شه...
حداقل تشییع کننده !!
:)))))))))
مترو هم قشنگ بود. آفرین
چه عکس خوبی
دلم تنگ شده بود
آخه اینجا از این چیزا نمیشه دید
اصلن کسی نمیمیره
واقعن ۳ ساله من اینجام نه قبرستون دیدم نه مرده
دلم مرده میخواد
انگار مردن فقط مال ماس نه مال اینا
کاش یه مرده از اینا ببینم دلم خنک بشه
مرده شور ببره سردمداران خاور میانه رو
که هر چی خبر مرگه باید از اونجا در بیاد
خسته شدم از خبرهای بد خاورمیانه ای
این محسن نامجو هم که پدر صاحبم رو در اورد توی این دو دقیقه
من رو آورد تو هوای پاییز ایران و یاد شبهایی که با این موسیقی همراه بودم
سلام
اگر همین هم نسیبمان شود
باید ۱۰۰۰۰۰۰ بار شکر گزار دوات عدالت پرورده و ماست موسیرش باشیم .
که بسی گران است آن ۲ ظبقه هایش
تازه اگر . . . مسلمان بوده باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام
اگر همین هم نسیبمان شود
باید ۱۰۰۰۰۰۰ بار شکر گزار دوات عدالت پرورده و ماست موسیرش باشیم .
که بسی گران است آن ۲ ظبقه هایش
تازه اگر . . . مسلمان بوده باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
نمی دونم. ولی دل م به حال ش سوخت.
چه فرقی می کند به حال آن جنازه.
گمان نمی برم قران خواندن و شب تا صبح بر سر میت نشستن فرقی به حال او بکند. همه چیز به خاطر زنده هاست.
دنبال جنازه چه یک نفر باشد و چه صد نفر. به هرحال جنازه جنازه است و مرگ، مرگ.
تفاوتی نمی کنه.
خیلی ها همان چهار نفر را هم ندارند.
این را اولین بار وقتی چشمم به حوضچه ی فرمالین بخش آناتومی دانشگاه افتاد فهمیدم. چندین جنازه ی بی صاحب، زن و مرد در کنار هم، شناور در فرمالین.
...
همین
سلام...........
قبرستان جایی است که نژاد و طبقه ی اجتماعی نداره...این جمله ی زیبایی بود......
موفق باشید
سلام..
این روزها مدام به مرگ فکر می کنم..
آمدم اینجا و دیدم فضا همان فضا است..
حداقل تشییع کننده..
وبلاگت رو دوست دارم. باید بیشتر بخونمت حالا.
من روی اون لبه های سیمانی راه رفتم. ترسناکه. انگار آدمو جذب میکنه. انگار میکشدت پایین توی خودش که آرامش بگیری.