مترو

| نظرات 21 |
۱
مسافرین محترم! خط قرمز لبه سکو، حریم ایمنی شماست. لطفا از آن عبور ننمایید. متشکرم.
مسافرین محترم! لطفا از خط قرمز لبه سکو عبور ننمایید. متشکرم.
مسافرین محترم! از خط قرمز لبه سکو عبور ننمایید.
آقای محترم بیا عقب وایسا.
هو... بی‌شعور!... بیا عقب.
۲
- آقا هل نده... هو....
- من نیستم که... از عقب هل می دن....
- اهه... حیوون! می گم هل نده...
- حیوون باباته... یابو!
- درق
۳
خواهرا! برادرا! بابام مرده، صاحب خونمون معتاده، مادرم ایدز گرفته(!) دیگه نمی تونه کار کنه. باور کنید من گدا نیستم!

پی نوشت: خدایا چرا من؟

21 نظر

حالا شانس آوردی اون وسط کسی جیبت رو نزده....
بعد تازه ممکن بود شست پای یکی بره تو چشمت ....
بقیه اش رو هم خودت بگو...

حمیرا گفت:

چقدر دوست داشتم این ظست رو مخصوصا اپیزود اول و دوم!

گل‌ناز گفت:

سلام
دردهای جامعه اونم در شهر دودآلودی که هنوز یارانه‌ها اعمال نمی‌شه رو خوب ترسیم کردی! وای به حال ما بزودی که دردها بیشتر و عمیق‌تر می‌شه ...

الی گفت:

آقای محترم !
دوست عزیز ! تو استخر خفه بازی نکنید !
دوس عزیز !
بچه جان ! تو استخر این کارها رو نکنید !
گوساله !
با تو ام نمی فهمی !
این خاطره ی شوهر جان منه از بچگیش توی استخر و صدای نجات غریق از توی بلندگو . خودش می گه منظور نجات غریق دوستش بوده ولی من که باور نمی کنم !

صبا گفت:

سلام
و این قصه همیشه خیابونهای ما شده
و ما به ان عادت کرده ایم

سحر گفت:

_خانم ها جوراب پارازین دارم، جوراب شیشه ای، جوراب های رنگ پا و مشکی با جنس عالی. خانم ها جوراب های اسپورت با رنگ بندی های مختلف و خیلی زیبا. خانم ها جوراب های رو فرشی با طرح ها و رنگ های متفاوت و خیلی زیبا. خانم ها کسی نخواست.
(بغل دستی من)
-خانم میشه لطفا جوراب رو فرشیتون رو ببینم؟
_بله عزیزم بفرمایی گلم.
-هوووووم میشه رنگ هاشو ببینم؟ آهااااا مشکیشو لطفا بدید.
_بفرما عزیزم. میخوایدش؟
-بله چقد بدم خدمتتون؟
_۱۰۰۰ تومان. ممنون مبارک باشه.
(کفشش رو در میاره جوراب رو فرشی رو زیر کفش میپوشه و به مسیر ادامه میده!)
برید خدا رو شکر کنید از این صحنه ها نمیبینید!

آمدیم که ما هم دری وری نصارت کنیم ؟ نسار ؟ نصار ؟
خلاصه آمدیم که این کار را کنیم
گفتم
بگذار اول آن صفحه که میدانی را باز کنم...
باز کردم و حالا چیزی نصار ؟ یا نسارت نمیکنم ...
یوهاهاها


آخه چرا من !

سیاوش گفت:

امکان نداره اون خط قرمز رو درک کنن !!

هستی گفت:

و هر روز مترو و خط قرمز و مردمی که خط قرمز زندگیشان را هم گم کرده اند

سلاااام

ماه دی گفت:

سلام
خدا را شکر که با بیمار مبتلا به آنفولانزا صورت در صورت لیپ آن لیپ نشدید .
یا جسارت انسان های اولیه ذات ، به . . .
ولی من عینکی خریده ام که دنیا را بهتر می بینم !
سپاس از اختراع چنین پستی

دافی نگار گفت:

سلام... مدتی است از شما خبری ندارم؟

×بانو! گفت:

در عرض ۲ دقیقه این همه اتفاق و بد دهنی! نقطه مشترک همه شون هم اینه که دیگران مقصرند ;)

×بانو! گفت:

آقا اجازه؟ میشه یه کاری کنید که وقتی کامنت ثبت میشه متوجه بشیم؟ من الان نمیدونم صفحه ریفرش شده یا کامنتم هست!! :دی

×بانو! گفت:

خوب الان متوجه شدم (آیکون وبلاگ شما میخواد منو خیط(؟!) کنه احتمالاً؟!)

marjoon گفت:

حالا اگه به جای خط قرمز خط سبز بذارن اینجوری نمی شه

والا چه عرض کنم ! و البت همه اینا مالک تمدن ۲۵۰۰ ساله و فرزندان خلف کوروش کبیر میباشند . تکبیر!

سبک سر گفت:

اینجا هم تازگی ها مردم را از پشت هول می دهند زیر ریل قطار
در شش ماه گذشته، این مسئله دو بار اتفاق افتاد.

خوب گوینده توی مورد اول و دوم چشم هاشو بسته بوده و داشته همزمان با رویاهاش از توی بلندگو اقدامات ایمنی رو هم اعلام می کرده بعد که چشماشو باز می کنه یهو می بینه توی دنیای واقعی و یه بنده خدایی هم بی خیال نمی شه که نمی شه همینه که از صفات نه چندان خوب برای ابراز انزجارش از دنیای واقعی استفاده می کنه که خوب البته این وسط اون بنده های خدا هم مستفیذ می شن.

نئو گفت:

فیلمن ملت به خدا!

یک کودک گفت:

اییییول!!


چقد این پست رو حس می کنم!!!

زهرا گفت:

سلام .

گویی تصویرگر مترو هر روزه ما شدی .زیبا وتلخ

پيغام خود را بگذاريد

لطفا برای ثبت نظرتان، در کادر زیر بنویسید حاصل جمع دو با دو چند می‌شود (به عدد لطف کنید) و سپس روی submit کلیک کنید. (شرمنده! آنقدر اسپم ارسال شد تا مجبور شدم این کد امنیتی را بگذارم.)

(required):

مهدي آريان هستم. اهل ري. مثلا روزنامه‌نگار شايد هم گرافيست. قرار است در اين وبلاگ مطالب طنز نوشته شود. حالا اگر ديديد گاهي جانم به لب رسيد و چرندي تحويل دادم - كه زياد هم از اين اتفاقات برايم مي‌افتد و معمولاهم چرند مي‌نويسم - اگر خوشتان نيامد، تقاضا دارم فحشم ندهيد و ادبيات شفاهي نثارم نكنيد. خب... مي‌توانيد درعوض، روي آن ضـربـدر - همان ضـربدر بالا، سمت راست را مي‌گويم - كـليك كنيـد و خــلاص!

درباره این نوشته

این صفحه حاوی یک نوشته است که توسط مهدي آريان در October 1, 2010 6:10 PM منتشر شده است.

اندر احوالات ما و خاطر حزن اندودمان نوشته قبلی اين بلاگ بود

تو را هم روی همان سنگ می‌شویند نوشته بعدی اين بلاگ است

نوشته های اخیر را می توانید در صفحه نخست مشاهده نمایید و یا به آرشیو مراجعه کنید تا تمامی نوشته ها را مشاهده کنید.

با
قدرت مووبل تایپ 4.32-en