باران آمد، تابستان رفت، ماه گم شد

| نظرات 5 |
آسمان که مدتی ساکت بود، خاموش بود و فقط می‌نگریست، ناگهان غرید و سپس بارید. پس پائیز شد... به همین سادگی.
صبح که بیدار شدیم و صبحانه خوردیم، گفتند نخورید هنوز رمضان است. گفتیم عید است؟ گفتند فردا. گفتیم ماه؟
گفتند: از ماه من تا ماه گردون   تفاوت از زمین تا آسمان است
پس لقمه از دهان برچیدیم انگشت حیرت گذاشتیم کنارش تا شب
پی‌نوشت: پاییز را دوست دارم با بارانش. اما می‌دانم به زودی دلم برای تابستان تنگ خواهد شد؛ برای آفتابش.

5 نظر

محبت گفت:

آخ گفتي پاييز ياد برگهاي رنگي كف پارك افتادم و نيمكتي كه فقط برگ درختان و اشك آسمان و سپيدي برف يادي ازش مي كنند.

amir hossein گفت:

heyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyy

agha man face bookam hak shode hoseleye in gherti baziyaro nadaram

NAZARI NADARAM DADASHH

halite???

هستی گفت:

دیوونه ی اسم آریانم....
جو نگیردت ها گفتم اسم آریان

1- با سلام و احترام ارادت هر چه تمام تر خدمت دوست عزیزم مهدی آریان
حرف شما متین ،اما باید در نظر داشته باشید که این وبلاگ گاه گاه به روز میشود و آن هم فقط و فقط بوی شعر را می دهد
حالا اگر آمدم و مطلب دینی و شاید کمی سیاسی در آن گذاشتم برای این بود که بعضی از دوستانم فقط وقتی به نت می آید که وبلاگم را به روز کرده باشم و البت نظر هم نمی دهند یا به نوع خصوصی آن را درج می کنند و اصلا دنبال مقالات سیاسی ، دینی و اجتماعی نیستند . گفتم شاید این را بدانند بد نباشد. و البته اگر حقیقت جو بودند و خواستند حقیقت را بداند و آگاه شوند برایشان رفرس مشخص کردم .( غیر از این است ؟)من همیشه از اساتیدی که جزوات دانشگاهی را به دانشجو دیکته می کردند بدم می آمد ،بهتر آن است که انسان را به کنجکاوی بکشانیم تا ذهنش در گیر و خلاق شود.
در ضمن دموکراسی یعنی همین دیگه ، من نظرم را بیان کردم و آن را به کسی تحمیل نکردم . و اگر زیاد به قول شما ( شفاف سازی نکردم ) به این خاطر بود که شفاف سازی و مباحثه (حداقل) در حوصله این وبلاگ نیست.
مطلب دیگر اینکه جناب آقای منتظری که معرف حضورتان هستند؟( خارج از مباحث سیاسی و اعتقادی به عنوان یک مرجع ( که اتفاقا تنها مرجعی هستند که مرجعیتشان را پنج مرجع دیگر تائید کردند) نگاه کنید )ایشان از قبل از انقلاب در محافل دینی حضور داشتند و همواره به تحصیل علم مشغول بودند . بعد از انقلاب اسلامی و اتفاقات اوایل انقلاب ایشان از سمت های اداری و سیاسی کناره گرفتند و تقریبا تمام وقت خود را ( بر خالاف مراجع دیگر ) فقط صرف تحقیق و تفحص در دین و امور یکتا پرستی و مردم کردند . و مقاله های ایشان موجود است .
همانطور که در بالا اشاره کردم بعضی چیزها در حوصله این وبلاگ نیست و اگر فقط مقاله دکتر سروش را در این وبلاگ گذاشتم تنها به این دلیل بود. در ضمن بنده که جواب آقایان را کتمان نکردم ، و رفرنس کاملا مشخص دادم ، انسان حقیقت جو اگر واقعا دنبال حقیقت باشد به رفرنس داده شده مراجعه می کند و حقیقت را خود مشاهده می کند ، مثل اینکه آقای مکارم قبل از شروع به بحث با آقای سروش به ایشان خطاب می کند که از خدا می خواهم که شما به راه راست هدایت شوید و ایشان را به باد توهین میگیرد .

2 - خب، انسان حقیقت جو بره نگاه کنه بعد بگه،آقای منتظری قبل از شروع کلام میگه ما در کمال احترام به صاحب قلم و با ارزش دانستن قلم شما و خارج از مواضع سیاسی ... آقای مکارم میگه به راه راست هدایت شی ... اون هم به کسی که عمر خود رو با کسانی مثل استاد کدکنی و استاد هوشنگ ابتهاج و اخوان ثالث گذرانده و تحقیق را از آنها یاد گرفته ،و کسی که جوابی به پاپ میدهد که او ساکت شود .، کدام یک از آقایان در جواب پاپ برخواستند. پس نباید به چنین شخصی بی احترامی شود. البته بنده اصلا به شخصیت ایشان کار ندارم و نمی خواهم که از ایشان تعریف و تمجید کنم . مقاله ارائه شده را نشان دادم . همین
در ضمن بنده در مورد این مقاله موضعی ندارم که که بخواهم او را با شکوه تفسیر کنم یا آن را تخریب کنم .
و بهتر است به این نکته توجه کنید که قیاس سروش با علی از ریشه قیاس اشتباهی است . چرا که علی یک معلم دین است و یک حجت خدا بر روی زمین و دکتر سروش یک مفسر دین است و یک بنده خدا در روی زمین . ( در این مورد خیلی حرف دارم که بزنم ، اما شفاف سازی نمی کنم تا چشات در بیا )
3 – من خودم حال هم رو می گیرم تو میخوای حال من و بگیری
4 – این جنگ هفتاد و دو ملت چه ربطی داره به عذر که بنهیم
تمام این حرفها برای اینکه حقیقت دین روشن بشود حالا شما شعر حافظ رو ربط میدی به افسانه سرایی آقایان . به نظرم این هم اشتباهه
5- خیلی چاکریم

اولا چرا دوست عزیزمی که نوشتی علامت تعجب داره؟
دوما کی خون خودشو کثیف کرده؟ من حوصله همون سیگار که میشکم کافیه، سعی میکنم عامل دیگه ای باعث کثیفتر شدن این خون نشه.
سومامن قضاوت نکردم ، خدایی برو بیانیه مکارم رو بخون! کل جامعه ادبی ایران به مولانا و شمس و حافظ و ... می نازند ، آقای آیت ا... نه تنها جامعه ادبی بلکه این اشخاص رو هم زیر سوال بردند.
چهارما خب من به تو گفتم بری بخونی که همینا بدونم و ممنونم از راهنماییت اما نمی شد بی جواب گذاشت ،چون برای کارم دلیل داشتم.
پنچما توجیه موجی نمنه...من خودم بچه پایین شهرم تازه تو شاه عبدالعظیم هم رفیق دارم چند کرور...
ششما مسخره میکنی ؟ رفرنس گفتن منو به سخره میگیری ؟
هفتما شانس آوردم این اولاو دوما و سوماو.... به فارسی نوشتم اگر به عربی گفته بودم فقط تا خامسا رو بلد بودم اونوقت ضایع میشدا ...

پيغام خود را بگذاريد

لطفا برای ثبت نظرتان، در کادر زیر بنویسید حاصل جمع دو با دو چند می‌شود (به عدد لطف کنید) و سپس روی submit کلیک کنید. (شرمنده! آنقدر اسپم ارسال شد تا مجبور شدم این کد امنیتی را بگذارم.)

(required):

مهدي آريان هستم. اهل ري. مثلا روزنامه‌نگار شايد هم گرافيست. قرار است در اين وبلاگ مطالب طنز نوشته شود. حالا اگر ديديد گاهي جانم به لب رسيد و چرندي تحويل دادم - كه زياد هم از اين اتفاقات برايم مي‌افتد و معمولاهم چرند مي‌نويسم - اگر خوشتان نيامد، تقاضا دارم فحشم ندهيد و ادبيات شفاهي نثارم نكنيد. خب... مي‌توانيد درعوض، روي آن ضـربـدر - همان ضـربدر بالا، سمت راست را مي‌گويم - كـليك كنيـد و خــلاص!

درباره این نوشته

این صفحه حاوی یک نوشته است که توسط مهدي آريان در September 21, 2009 3:34 PM منتشر شده است.

کندن نه‌خبر؟ نوشته قبلی اين بلاگ بود

همان که همه‌مان داریم نوشته بعدی اين بلاگ است

نوشته های اخیر را می توانید در صفحه نخست مشاهده نمایید و یا به آرشیو مراجعه کنید تا تمامی نوشته ها را مشاهده کنید.

با
قدرت مووبل تایپ 4.32-en