همیشه کلاغ‌ها را دوست داشته‌ام

| نظرات 24 |

barjestegi.gifوقتی برف همه جا را پوشانده، سفیدی یک دست زمین و آسمان، چشم‌هایت را می‌زند و سکوت سرد سرما دلت را.
آن‌وقت است که یک کلاغ سیاه، تنها بالای یک درخت کاج می‌نشیند و کنتراست تصویر را معقولانه‌تر می‌کند. کلاغ، بلند بلند غارغار می‌کند و حتی سکوت را می‌شکند.
نمی‌دانم چرا کسی کلاغ‌ها را دوست ندارد؟ چرا برخی کلاغ را شوم می‌دانند؟ فقط به‌خاطر روسیاهیش و صدایش؟ قرن‌هاست که در حق کلاغ‌ها این ناعدالتی صورت می‌گیرد و اصلا شاید به همین دلیل است که سرکش شده‌اند و بی‌ادب.
اما من همیشه کلاغ‌ها را دوستشان داشته‌ام و هنوز هم دوستشان دارم. رنگشان را و صدای‌شان را  و بی‌ادبی‌شان را...shet.jpg

پی‌نوشت:
چند روز پیش کلاغی را دیدم که از خود ردی را به جا گذاشت. و انگیزه‌ام شد برای نوشتن این پست. من همیشه کلاغ‌ها را دوست داشته‌ام.

24 نظر

×بانو! گفت:

عکسشم نمیذاشتی خودمون حدس میزدیم ردش چی بوده‏ها!!!
منم کلاغا رو دوس دارم خیلی باهوشن
دیدی تو پارک بعضی وقتا زور میزنن با نوکشون شیر آبو باز کنن؟؟

منوچهر گفت:

سلام
این لحظه وهمه لحظاتت بخیر
اگر چه همانطور هست که شما میفرمائید وکلاغها مظلوم واقع شدند اما جماعت کم کم دارن با کلاغها آشتی میکنند با رنگ پرکلاغی پرچم صلح برایشان باحتزاز درمیارن .

پروانه گفت:

یاد آهنگ امام رضا محسن چاوشی افتادم..

مطمئنا کلاغها از کبوترها بهتر هستند... حتی فیلم کشتار کلاغها یا کلاغ را هم دوست دارم خصوصا از فیلمهای کبوتری....

سبک سر گفت:

من هم کلاغ ها رو خیلی دوست دارم
بهت پیشنهاد می کنم کتاب کلاغنامه: از اسطوره تا واقعیت
از عباس صفاری رو بخونی.

لی گفت:

می دانی اغلب " کلاغی را سر جالیز جدی نمی گیرند ؟ "
خوبه تو جدی گرفتی .
منم دوستشون دارم .

الی گفت:

می دانی اغلب " کلاغی را سر جالیز جدی نمی گیرند ؟" ولی تو جدی گرفتی اش .
من هم دوستشان دارم .

آکاشـا گفت:

الان این بازنگری اون شعر سهراب بود که
"و چرا در قفس هیچ‌کسی کرکس نیست" و اینا ایگه؟!

نئو گفت:

سیاه سیاهم
با زرد هماهنگم کن استاد
گاه حجم یک کلاغ کنتراست یک تابلو را حفظ می کند

ری شهر خاطرات کودکی ام...

ماهیچ ، ما نگاه گفت:

به بهانه این نوشته ات ... یک چیزی برای کلاغت می نویسم...
ها !
چاکریم

آقا جان ...قربان آن قلب قرمزت در آن کاریکاتور سیاهت بروم من ...
می شود حالا که لینک ما را به این بالا مالا ها آوردی یک زحمت هم بکشی ... این اسم ما را برداری همان نام ماهیچ و اینا بماند >>>!
من بنده همچنان روبروی وبلاگ محترم خانه به دوش دست به سینه نشسته ام ... جلدی میروم و جلدی برمیگردم ...امید آنکه ما ناممان همچنان مخفی بماند تا سیاسی تر نشویم ....

اجرای این نوشته را هم تقدیم می کنم به آن دختری که لب دریا اینقدر نسیت که مرد.

نازلي گفت:

از کلاغ بدم مياد
نفرت دارم
حالم بهم ميخوره از خودش و صداش

نازلي گفت:

اينقدر که ازش بدم مياد،يه جورايي ميترسم امروز يه طوري بشه،خصوصن که از صبح تا حالا دل شوره دارم
ديشب هم خواب بد ديدم
اميد وارم ختم به خير بشه

نازلي گفت:

کاش اينو نخونده بودم
.....................................
پاسخ: متاسفم كه با اين مطلب ناراحت تون كردم
شنيده ام كه كلاغ ها دائم در حال ذكر گفتن هستند

عجب استادی.............

مرسی مهدی جان
به خاطر سرعت عملت ... فردا برای کلاغ جانت مینوسم

کلاغ ها یکی از بهترین موجودات روی زمین اند.....صداشون رو در هر حالتی دوست دارم,مرموزی ِ خاصی داره

نازلي گفت:

با خود سانسوري به شدت مخالفم
هر کسي بايد بتونه هر چيزي که ميخواد رو بخونه و بنويسه، هميشه هم يه عده اي مخالف يا موافقن
خدا رو شکر ديروز اتفاق بدي نيافتاد
اما راستش منتظر يک اتفاق بدم

میم گفت:

بچه که بودم شلوغ کار بودم...مامانم بهم می گفت شلوغ کنی کلاغه می بینه میره به معلمت میگه!!!!....خلاصه کلاغه کلی منو سر به راه کرد

ماهیچ ، ما نگاه گفت:

000

گل‌ناز گفت:

سلام
یادی دوستی افتادم که عاشق کلاغ بود دوست داشت کلاغی داشته باشد در خانه...

مرجون گفت:

با نمک تر و با هوش تر از خیلی حیوونای دیگه.نجیب هم هستن چون محاله جلوی کسی ماچ و بوس کنن.اینارو طی تحقیقاتم که چهار سال توی یه دانشگاه پر از کلاغ گذشت فهمیدم:-)

سپنتا اهورای گفت:

http://www.cloob.com/club/post/show/clubname/kamandasharemozoee/topicid/۲۳۴۳۰۰۲/wrapper/true#topic سری به کلاغ ما هم بزنید

پيغام خود را بگذاريد

لطفا برای ثبت نظرتان، در کادر زیر بنویسید حاصل جمع دو با دو چند می‌شود (به عدد لطف کنید) و سپس روی submit کلیک کنید. (شرمنده! آنقدر اسپم ارسال شد تا مجبور شدم این کد امنیتی را بگذارم.)

(required):

مهدي آريان هستم. اهل ري. مثلا روزنامه‌نگار شايد هم گرافيست. قرار است در اين وبلاگ مطالب طنز نوشته شود. حالا اگر ديديد گاهي جانم به لب رسيد و چرندي تحويل دادم - كه زياد هم از اين اتفاقات برايم مي‌افتد و معمولاهم چرند مي‌نويسم - اگر خوشتان نيامد، تقاضا دارم فحشم ندهيد و ادبيات شفاهي نثارم نكنيد. خب... مي‌توانيد درعوض، روي آن ضـربـدر - همان ضـربدر بالا، سمت راست را مي‌گويم - كـليك كنيـد و خــلاص!

درباره این نوشته

این صفحه حاوی یک نوشته است که توسط مهدي آريان در June 1, 2010 9:31 PM منتشر شده است.

بازی آینده نگری وبلاگ ها نوشته قبلی اين بلاگ بود

از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت نوشته بعدی اين بلاگ است

نوشته های اخیر را می توانید در صفحه نخست مشاهده نمایید و یا به آرشیو مراجعه کنید تا تمامی نوشته ها را مشاهده کنید.

با
قدرت مووبل تایپ 4.32-en