دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟
- میگم احمقی، بگو آره. بهتره انتقاد پذیر باشی تا بتونی خودت رو درست کنی.
:: احمق اونی هست که حرفی رو بدون دلیل قبول کنه. دلیل بیار!
- یکیش حرف مردم. ببین چهقدر خنگ حسابت میکنن؟!
:: مردم که به من لقب خان دادن!
- اسمت رو بگو چیه...
:: کامران.
- حالا اسم کاملت رو با لقبی که مردم بهت دادن بگو.
:: با افتخار میگم: جناب مستطاب میرزا کامران خان اوباشباشی انتر آبادی.
- به چیش افتخار میکنی؟ به اوباشباشی یا انتر آبادی؟
:: اینا که گفتی اسم فامیلم هستن و حق نداری ایراد بگیری. به لقبهایی که بهم دادن افتخار میکنم. «جناب»، «مستطاب»، «خان»، «میرزا».
- خب اینا رو برای مسخره کردنت بهت میگن دیگه. مثل اینکه به یه آدم خنگ بگن مهندس.
:: یعنی طرف این همه میره درس میخونه و کنکور میده و واحد پاس میکنه که مهندس بشه که بهش بگن خنگ؟ نه خیر... برای مسخره کردن، اینهمه لقمه رو نمیچرخونن. به کسی که خنگ هست میگن خنگ.
- تو چه میفهمی از واحد پاس کردن و این چیزا. تو که سواد نداری.
:: کی میگه سواد ندارم. کتاب بیار برات بخونم.
- همین دیگه. تو میتونی بخونی اما بلد نیستی بنویسی. این هم شد سواد؟
:: پس چی؟ مگه چشه؟ هرکسی که نمیتونه همه علوم رو یاد بگیره. من هم فقط خوندن رو یاد گرفتم. تو فقط بلدی ایراد بگیری. اما دلیل منطقی نمیاری.
- خیلی خری
:: دیدی؟ دیدی خودت خنگی؟
- دلیلت چیه؟
:: خر که دیگه کم و زیاد نداره. یا خرم یا نیستم. دیگه «خیلی» چیه این وسط؟ مثل اینکه به یه «دیوار» بگی خیلی دیواره یا کم دیواره. بهتره انتقادپذیرباشی تا بتونی خودت رو درست کنی.
- ...
پینوشت: دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟ جونور کامل کیه؟ - از مجموعه شعر «سلام، خداحافظ» - حسین پناهی
:: احمق اونی هست که حرفی رو بدون دلیل قبول کنه. دلیل بیار!
- یکیش حرف مردم. ببین چهقدر خنگ حسابت میکنن؟!
:: مردم که به من لقب خان دادن!
- اسمت رو بگو چیه...
:: کامران.
- حالا اسم کاملت رو با لقبی که مردم بهت دادن بگو.
:: با افتخار میگم: جناب مستطاب میرزا کامران خان اوباشباشی انتر آبادی.
- به چیش افتخار میکنی؟ به اوباشباشی یا انتر آبادی؟
:: اینا که گفتی اسم فامیلم هستن و حق نداری ایراد بگیری. به لقبهایی که بهم دادن افتخار میکنم. «جناب»، «مستطاب»، «خان»، «میرزا».
- خب اینا رو برای مسخره کردنت بهت میگن دیگه. مثل اینکه به یه آدم خنگ بگن مهندس.
:: یعنی طرف این همه میره درس میخونه و کنکور میده و واحد پاس میکنه که مهندس بشه که بهش بگن خنگ؟ نه خیر... برای مسخره کردن، اینهمه لقمه رو نمیچرخونن. به کسی که خنگ هست میگن خنگ.
- تو چه میفهمی از واحد پاس کردن و این چیزا. تو که سواد نداری.
:: کی میگه سواد ندارم. کتاب بیار برات بخونم.
- همین دیگه. تو میتونی بخونی اما بلد نیستی بنویسی. این هم شد سواد؟
:: پس چی؟ مگه چشه؟ هرکسی که نمیتونه همه علوم رو یاد بگیره. من هم فقط خوندن رو یاد گرفتم. تو فقط بلدی ایراد بگیری. اما دلیل منطقی نمیاری.
- خیلی خری
:: دیدی؟ دیدی خودت خنگی؟
- دلیلت چیه؟
:: خر که دیگه کم و زیاد نداره. یا خرم یا نیستم. دیگه «خیلی» چیه این وسط؟ مثل اینکه به یه «دیوار» بگی خیلی دیواره یا کم دیواره. بهتره انتقادپذیرباشی تا بتونی خودت رو درست کنی.
- ...
پینوشت: دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟ جونور کامل کیه؟ - از مجموعه شعر «سلام، خداحافظ» - حسین پناهی
12 نظر
پيغام خود را بگذاريد
مهدي
آريان هستم. اهل ري. مثلا روزنامهنگار شايد هم گرافيست. قرار است در اين
وبلاگ مطالب طنز نوشته شود. حالا اگر ديديد گاهي جانم به لب رسيد و چرندي
تحويل دادم - كه زياد هم از اين اتفاقات برايم ميافتد و معمولاهم چرند
مينويسم - اگر خوشتان نيامد، تقاضا دارم فحشم ندهيد و ادبيات شفاهي نثارم نكنيد. خب... ميتوانيد درعوض، روي آن ضـربـدر - همان ضـربدر
بالا، سمت راست را ميگويم - كـليك كنيـد و خــلاص!
سلام جناب مهدی
مطلب قشنگی بود ولی من سر در نیووردم یعنی منم خنگم ؟ یا مهندسم؟یا خ...م؟ لطفا راهکار بدین به ما هم سر بزنید
- میگم احمقی، بگو آره. بهتره انتقاد پذیر باشی تا بتونی خودت رو درست کنی.
:: احمق اونی هست که حرفی رو بدون دلیل قبول کنه. دلیل بیار!
- یکیش حرف مردم. ببین چهقدر خنگ حسابت میکنن؟!
:: مردم که به من لقب خان دادن!
- اسمت رو بگو چیه...
:: کامران.
- حالا اسم کاملت رو با لقبی که مردم بهت دادن بگو.
:: با افتخار میگم: جناب مستطاب میرزا کامران خان اوباشباشی انتر آبادی.
- به چیش افتخار میکنی؟ به اوباشباشی یا انتر آبادی؟
:: اینا که گفتی اسم فامیلم هستن و حق نداری ایراد بگیری. به لقبهایی که بهم دادن افتخار میکنم. «جناب»، «مستطاب»، «خان»، «میرزا».
- خب اینا رو برای مسخره کردنت بهت میگن دیگه. مثل اینکه به یه آدم خنگ بگن مهندس.
:: یعنی طرف این همه میره درس میخونه و کنکور میده و واحد پاس میکنه که مهندس بشه که بهش بگن خنگ؟ نه خیر... برای مسخره کردن، اینهمه لقمه رو نمیچرخونن. به کسی که خنگ هست میگن خنگ.
- تو چه میفهمی از واحد پاس کردن و این چیزا. تو که سواد نداری.
:: کی میگه سواد ندارم. کتاب بیار برات بخونم.
- همین دیگه. تو میتونی بخونی اما بلد نیستی بنویسی. این هم شد سواد؟
:: پس چی؟ مگه چشه؟ هرکسی که نمیتونه همه علوم رو یاد بگیره. من هم فقط خوندن رو یاد گرفتم. تو فقط بلدی ایراد بگیری. اما دلیل منطقی نمیاری.
- خیلی خری
:: دیدی؟ دیدی خودت خنگی؟
- دلیلت چیه؟
:: خر که دیگه کم و زیاد نداره. یا خرم یا نیستم. دیگه «خیلی» چیه این وسط؟ مثل اینکه به یه «دیوار» بگی خیلی دیواره یا کم دیواره. بهتره انتقادپذیرباشی تا بتونی خودت رو درست کنی.
دوستش داشتم
فرق زیادی نداره
مهم اینه که کی داره زندگی میکنه
دیوونه یا عاقل
سلام
جالب بود، خدا بیامرزه پناهی رو با قلم قشنگش و مرسی از تو بابت نوشتن این متن.
این قسمت آخرش ما رو به فکر فرو برد.. ما هم خیلی از این خیلی , خیلی جاها استفاده میکنیم که موارد استفاده ندارد..
نوشته هاشون دوس دارم
کفر نمیگم سوال دارم یک تریلی محال دارم..
تازه داره حالیم میشه چی کاره ام..
میچرخم و میچرخونم سیاره ام.
شاید اون میدونه چی کاره است..هان..؟
اون همه افسانه و افسون ولش.
چه خوب که دوستش دارید اندره
جالب بود(لبخند)
این تیکه ی آخرش (خیلی خری) خیلی باحال بود !
سلام عید شما مبارک.
سلام ارادتمندیم مهدی جان،
ممنونم از لطفت،
امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی در کنار خانواده محترم. بهترین روزها رو برات آرزو میکنم رفیق :)
آرزویم این است نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد / نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی / عاشق آنکه تو را میخواهد و به لبخند تو از خویش رها میگردد / و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت میخواهد!
مهدی عزیز
شکوفایی شکوفههای خوشبختیت را آرزومندم!
بهارت خجسته باد!