طنز: فروردین 1391 Archives
زندگی گاه طوری میشود که آدم غمباد میگیرد. البته آدم بادهای زیادی ممکن
است بگیرد. مثل باد معده، باد شکم، باد کله و باد فتق. اما این غمباد حکایت
دیگریاست... . بعضی از بادها خودشان بالاخره سوراخی پیدا میکنند و بیرون
میزنند. بعضی بادها را هم دیگران برایت بیرون میکشند. اما غمباد نه!
غمباد، باد بیعرضهای است و از جایش تکان نمیخورد. اصلا بادی است که دائما درونت است و مثل برکه راه به هیچجا نمیبرد. فقط گاهی که از کلافگی و درماندگی، خودت را به در و دیوار میزنی یا آویزان این و آن میشوی، این باد پخش میشود و از حالت قلنبه بودن در میآید؛ ولی همچنان درونت است و اگر فکر میکنی از شرش راحت شدهای، سخت در اشتباهی چون این باد فقط از حالت قلنبه بودن درآمده و روزی -که معلوم هم نیست کی- بی خودی و الکی الکی دوباره یکجا -مثلا بیخ گلو یا توی سینه- جمع میشود و دوباره یادت میاندازد: زندگی گاه طوری میشود که آدم غمباد میگیرد.
پینوشت: بادهای دیگری هم آدم دارد اما برای اجتناب از پیچیده شدن قضیه، ذکر نشدند.
غمباد، باد بیعرضهای است و از جایش تکان نمیخورد. اصلا بادی است که دائما درونت است و مثل برکه راه به هیچجا نمیبرد. فقط گاهی که از کلافگی و درماندگی، خودت را به در و دیوار میزنی یا آویزان این و آن میشوی، این باد پخش میشود و از حالت قلنبه بودن در میآید؛ ولی همچنان درونت است و اگر فکر میکنی از شرش راحت شدهای، سخت در اشتباهی چون این باد فقط از حالت قلنبه بودن درآمده و روزی -که معلوم هم نیست کی- بی خودی و الکی الکی دوباره یکجا -مثلا بیخ گلو یا توی سینه- جمع میشود و دوباره یادت میاندازد: زندگی گاه طوری میشود که آدم غمباد میگیرد.
پینوشت: بادهای دیگری هم آدم دارد اما برای اجتناب از پیچیده شدن قضیه، ذکر نشدند.
مهدي
آريان هستم. اهل ري. مثلا روزنامهنگار شايد هم گرافيست. قرار است در اين
وبلاگ مطالب طنز نوشته شود. حالا اگر ديديد گاهي جانم به لب رسيد و چرندي
تحويل دادم - كه زياد هم از اين اتفاقات برايم ميافتد و معمولاهم چرند
مينويسم - اگر خوشتان نيامد، تقاضا دارم فحشم ندهيد و ادبيات شفاهي نثارم نكنيد. خب... ميتوانيد درعوض، روي آن ضـربـدر - همان ضـربدر
بالا، سمت راست را ميگويم - كـليك كنيـد و خــلاص!