طنز: مرداد 1388 Archives

یا

از ده چه‌خبر؟

گوساله، گاو، گاومیش، گوسفند، الاغ و... این‌ها فحش نیستند، حیوانند.
رفتیم تبریز و حالش را بردیم: روستای پدری به نام «بنه کهل» و روستای «عالیجان» چه صفایی داشت و چه آسمانی...
عرعر الاغ‌هاش - بدون تریبون - می‌ارزید به خیلی از این سخنرانی‌های دوزاری. رساتر هم بود.
می‌رفتیم «چل» و به‌به...
ماست گاومیش و کره محلی و دوغ و شیر و به‌به...
صفایی کردیم برای خودمان

پ.ن:
۱- ما به ده می‌گوییم کند لازم به ذکر است که این کلمه در لفظ «کد» خوانده می‌شود
۲- ما به صحرا می‌گوییم چل
۳- زندگی‌روستایی را دوست دارم حتی با وجود همه سختی‌ها و کمبود امکاناتش، البته فقط با یکی‌شان شدیدا مشکل دارم، آن هم نبود تکنولوژی شیلنگ در سرویس‌های بهداشتی‌شان است

| نظرات 42 |
مهدي آريان هستم. اهل ري. مثلا روزنامه‌نگار شايد هم گرافيست. قرار است در اين وبلاگ مطالب طنز نوشته شود. حالا اگر ديديد گاهي جانم به لب رسيد و چرندي تحويل دادم - كه زياد هم از اين اتفاقات برايم مي‌افتد و معمولاهم چرند مي‌نويسم - اگر خوشتان نيامد، تقاضا دارم فحشم ندهيد و ادبيات شفاهي نثارم نكنيد. خب... مي‌توانيد درعوض، روي آن ضـربـدر - همان ضـربدر بالا، سمت راست را مي‌گويم - كـليك كنيـد و خــلاص!

درباره این آرشیو

این صفحه مربوط به آرشیو نوشته های بخش طنز از July 2009 می باشد.

طنز: آبان 1388 بایگانی بعدی است.

نوشته های اخیر را می توانید در صفحه نخست مشاهده نمایید و یا به آرشیو مراجعه کنید تا تمامی نوشته ها را مشاهده کنید.

با
قدرت مووبل تایپ 4.32-en