نوشتن در شرایط سخت. «برخی*» تصور میکنند که یکی از مهمترین فاکتورها برای نوشتن، داشتن ذهنی آزاد و فراغتخاطر و همچنین وقت کافی و تمرکز است. آنها معتقدند وقتی ذهن شما پر از آشفتگی است، وقتی روزمرگی پایش را بر گلوی شما گذاشته و دارید زیر بار اتفاقات بیهوده و بیاهمیت زندگی خودتان را له میکنید، هیچگاه نخواهید توانست دست به نوشتن برده و یک اثر موثر بر جای گذارید. و باید قبل از اینکه دست به قلم شوید، همه چیز را دور بیاندازید و تنها و تنها به سوژهای که قرار است در مورد آن بنویسید فکر کنید؛ وگرنه افکار درهم ریخته شما، در نوشته رسوخ خواهد کرد و متنتان به قهقرا خواهد رفت و بیشتر شبیه به نوعی متن شخصی میشود تا یک نوشته که به درد دیگران بخورد.
اما «من**» به خلاف این موضوع اعتقاد دارم. نوشتن در شرایط سخت، گاهی میتواند انرژی بیشتری به نوشته شما بدهد. مثلا اگر روزی از فشار داخل مترو، از گرانی و رقتار بد همکلاسی یا همکارتان به ستوه آمدهاید و آخر سر هم مشکلی در محل کارتان ایجاد شده، در آن مواقع احساسات شما مانند آتش زیر خاکستری میماند که میتواند توسط کلمات، در نوشتهتان شعلهور شود.
البته برخی از صحبتهای گروه اول را که در بالا آمده بود را نمیتوان نادیده گرفت و آن اینکه (یا این آنکه) داشتن تمرکز است. همان دوستان معتقدند این تمرکز هرجایی ممکن است به سراغمان بیاید و پیشنهاد کردهاند همیشه کاغذ و قلم همراهتان داشته باشید؛ ممکن است حتی این تمرکز خاطر، خیلی اتفاقی وقتی در سفر هستید و به دستشویی رفتهاید ناگهان به سراغتان بیاید!
پینوشت: دوستانی که سلسله مطالب «برای آنها که نمینویسند» را دنبال میکنند، حتما متوجه شدهاند که این ستون، توسط مهدی آریان، و حسین مهدیون نوشته میشود. و اینکه در این قسمت، دو نظر مخالف را خواندید، به همین دلیل است. «برخی*» حسین مهدیون و «من**» مهدی آریان هستند.
برای آنها که نمینویسند - قسمت ششمبرای آنها که نمینویسند - قسمت پنجمبرای آنها که نمینویسند - قسمت چهارمبرای آنها که نمینویسند - قسمت سومبرای آنها که نمینویسند - قسمت دومبرای آنها که نمینویسند - قسمت اول