
احسان حسینی
نمیدانم چه شد که توی این اوضاع و احوال یک مرتبه دلم برای صدای ساز کیوان ساکت تنگ شد! اما هر چه بود رفتم و شرق اندوه را دوباره گوش دادم.
شاید زیاد مناسب نباشد بعد از چندین سال چند خطی در موردش بنویسم. اما در هر صورت بدک ندیدم کوتاه از آنچه شنیدم بنویسم.

معرفی اثر:
شرق اندوه از دو بخش مجزا تشکیل شده که خود هنرمند هم در خصوص آن توضیح کوتاهی داده است. پر واضح است که تار، ساز اصلی تمام ملودیهاست. بخش نخست این اثر اشارتی ست بر موسیقی سنتی ما با برداشتی که بالطبع ساکت در مورد موسیقی ما داشته و دارد. بخش دیگر این اثر را هم کارهای موسیقی کلاسیک و اجرای هنرمندانه از آهنگسازانی چون شوپن، باخ، ویوالدی و... است.
در تنظیم قطعات امید نیک بین او را همراهی کرده و قطعهی سوگنامه هم از کارهای نیک بین میباشد. پیانو، ویلون و طبلا و ارکستر نیز ساکت را در اجرا همراهی کردهاند. انتشار این اثر مربوط میشود به بهار۱۳۸۳.
خارج از هر بحث تخصصی در خصوص این اثر، بسنده میکنم به چند بحث کلی در مورد شرق اندوه و میگذرم. برای شروع، اشارهای میکنم به مصاحبهای که حول و حوش بهمن ماه ۸۲ با کیوان ساکت انجام دادم و به همت دوستانم در هفت سنگ شماره هفتم دورهی دوم به چاپ رسید.
کیوان ساکت در گوشهای از صحبتهایش چنین گفته بود: همیشه آدمی بودم که پا در سنتها و نگاه به آینده داشتم. بعد از آنکه موسیقی ایرانی را و آنچه به عنوان موسیقی ایرانی شناخته میشود؛ به تمام و کمال فرا گرفتم، به این نتیجه رسیدم که موسیقی هم باید زبان و بیانش متفاوت شود. در عین اینکه قداست و لطافت و معنویت موسیقی ایرانی را داراست طوری باید باشد که جواب نیازها و خواستهای جامعه را بدهد. موسیقی ایرانی متأسفانه در سالهای اخیر به دلیل درجازدن و رکود و یکنواختی طرفداران خودش را از دست داده است. عدم استقبال از کنسرتها و آثار عرضه شده به بازار، نشان دهندهی این واقعیت میتواند باشد که اگر موسیقی ما به روز نشود، خطر فراموشی و طردشدن و از یاد رفتن را درپی خواهد داشت. برهمین عقیده و تفکر اغلب قطعاتی که من ساختهام ضمن تکیه بر مفاهیم موسیقی اصیل ایرانی دریک قالب بیانی جدید بوجود آمده اند.
و در جایی هم در خصوص تاری که با آن مینوازد گفته: اولین کاری که در جهت ارائهی اندیشههایم در موسیقی انجام دادم، حمایت از طرز ساخت ساز تار و سه تار استاد قنبری مهر بود. عقیدهی من براین است که ما نمیتوانیم یک حرکت جدیدی را انجام دهیم بدون اینکه ابزار جدیدی نداشته باشیم. هر حرکتی به فراخور نوع حرکت ابزار خاص خودش را میخواهد.استاد قنبری مهر تغییرات مفیدی در سرپنجه تار و سه تار بوجود آورده بودند. و من در حدود ده یازده سال پیش اولین کسی بودم که با ساختههای ایشان حمایت کردم.
ضمن اینکه ما تعداد زیادی کارگاه در شهرستان ها بوجود آوردیم و دیگران را هم تشویق کردیم که به این شیوه ساز بسازند.
در خصوص بخش اول گفتههای کیوان ساکت کمی با شنیدن شرق اندوه شک کردم که واقعا او بخواهد خرق عادت کند و در قالب جدیدی موسیقی اصیل ایرانی را اجرا کند. چرا که اگر آنالیز دقیقی در خصوص قطعات این اثر انجام دهیم در مییابیم که شرق اندوه با تمام تکنیک فوق العادهی نوازنده، کمی کسلکننده است. البته منکر قطعات با احساسی که ساکت از کارهای خود اجرا نموده نمیشوم. اما گمان میکنم او در تکنوازیها (سلو) بسیار زیاده روی کرده و جملاتی که استفاده نموده در آوازها بسیار قابل پیشبینی و تکراریاند.
استفاده از طبلای آقای «درشن آنند» هم که واقعا تکراریست. منکر تواناییهای طبلا نواز چیرهدست هندی یا خود ساز طبلا نمیشوم. اما اگر هر نوآوری و قالب جدید با یک طبلا و آقای آنند صورت پذیرد کمی تعجب برانگیز است.
در خصوص تارهای استاد قنبریمهر هم که بهتر دیدم توضیح کیوان ساکت را بگذارم. در واقع در بعضی از ملودیهای ایرانی کار احساس میشود اگر سازی نرمتر از این استفاده میشد بهتر بود.
نکته مهمی هم که باید در این جا به آن اشاره کنم شروع بسیار مناسب کار با ملودی افسوس است. ضمن اینکه خاطره و سوگنامه (در بخشهایی) توجه مرا جلب کرد.
در خصوص آثار کلاسیک هم اگر بخواهم یکی دو خطی بنویسم فقط میتوانم ایشان را در چیرهدستی و زحمتی که کشیدهاند بستایم. اجرای قطعهی پرواز زنبور عسل کورساکف که پیشترها در اجرای کنسرتی از ایشان دیده بودم بینظیر است.