فکر می کردم آدم ها همانطور که آمده اند، می روند. نمی دانستم که نمی روند. می مانند. ردشان می ماند حتی اگر همه چیزشان را هم با خودشان بردارند و بروند.
رویای تبت - فریبا وفی | ارسالی از میثم رمضانپور
--------------------------------
شازده کوچولو از مرد الکلی پرسید : چرا الکل میخوری ؟
مرد الکلی گفت : برای اینکه فراموش کنم .
شازده کوچولو پرسید : چی رو فراموش کنی؟
مرد گفت : که غصه دارم .
شازده کوچولو پرسید غصه چی داری ؟
مرد گفت : که الکل می خورم.
شازده کوچولو - آنتوان دوسنت اگزوپری | ارسالی از مریم رسولی
--------------------------------
لذت حاصل از بخشش [صدقه] لذتی تکبراساس و غیر اخلاقی است. لذت ثروتمندی است از دارایی و توانایی خود. لذت حاصل از مقایسۀ شان اوست با شان گدا. صدقه هم دهنده را تباه می کند هم گیرنده را...
شیاطین - فیودور داستایوسکی | ارسالی از محسن یعقوبی
--------------------------------
اقدس: شنیدم هیشکی نمیتونه دل گنده تو رو بشکونه! چی شده داش آکل؟
داش آکل: روی زخم دل مرد هیشکی نمیتونه مرهم بذاره، زن!
اقدس: میدونم که همه کوچیکتر از اون هستن که بتونن کاری برات بکنن. من فقط میتونم برات برقصم و سر تو گرم کنم. اما مادرم بهم میگفت: «وقتی مرد غم داره، یه کوه درد داره.»
داش آکل: وقتی مرد غم داره یه کوه درد داره ... اسم مادرت چی بود زن؟
اقدس: مرجان!
فیلم داش آکل -
مسعود کیمیایی | ارسالی از محمدرضا حاجی زاده
--------------------------------
لویی: این تنها راه نجات ماست، مگه نه؟
پاپیون: آره
لویی: فکر میکنی موفق بشیم؟
پاپیون: مگه فرقی هم میکنه؟
پاپیون - فرانکلین جی شافنر | ارسالی از نرگس شفیعی