«اگر بخواهیم بی طرفانه قضاوت کنیم باید بگوئیم که مراسم تعزیه ایرانیان یکی از بهترین و موثرترین مراسم مذهبی است که در جهان انجام میشود و ایرانیها اصولاً ذوق و استعداد زیادی در کارهای هنری تعزیه دارند.»
آرتور بنجامین - نخستین وزیر مختار آمریکا در ایران

برتولت برشت (نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر آلمانی ۱۸۹۸ ـ ۱۹۵۶) سبکی نمایشی با نام «اپیک» را طراحی و به جهان معرفی کرد. در این سبک، اصل بر فاصلهگذاری است. یعنی فاصبهای که بین مخاطب و نمایش درحال اجرا ایجاد میشود. به این معنا که به مخاطب مدام یادآوری میشود که این تنها یک نمایش است و این بازیگران ممکن است هر نقش دیگری را بازی کنند. به عبارت سادهتر، در این روش مخاطب تا حدمشخصی به فضای نمایش نزدیک میشود تا محو آن نشود.
اما ایده ایجاد این ویژگی در نمایش، از نمایش تعزیهخوانی به ذهن برشت رسید. برشت، بارها به این مساله اشاره کرده است که تحت تاثیر تئاتر شرق است. برشت تئاتر احساسی را به سمت تئاتر عقلی هدایت کرد و توهم و احساسات را در چارچوب موازین عقلانی تبیین کرد. برشت در جای جای متنهایش، به جای آنکه شخصیتهای نمایشی او، دیالوگ بگویند (و فضای واقعی نمایشنامه را حفظ کنند) از فضا، خارج شده و شعر میخواندند.
شعر خواندن آنها باعث فاصله میشد. جدایی متن از واقع. همین استفاده از عنصر شعر، در متنهای برشت، باعث میشد تا بیننده بداند که در حال دیدن تئاتر است! و از این نظر آثار او بسیار شبیه به تعزیه سیدالشهدا است و با توجه به تاثیر برشت از نمایش شرقی، تاثیر او از قوت تاثیرگذاری در تعزیه نیز نباید بیراه باشد.
در تعزیه نیز شبیهخوانان با خواندن شعر، از نقش خود، فاصله میگیرند تا به ما (تماشاگران) بفهمانند که شبیه اولیا و اشقیا هستند؛ نه خود آنان! همین استفاده از عنصر شعر در متنهای برشت باعث میشد تا بیننده، بداند که در حال دیدن تئاتر است! اگرچه رئالیسم مبنای تفکری و بیشترین ارزش هنری را در ذهن وی تشکیل میداد، اما او یک هنرمند پیشرو و تجربه گرا نیز بود، تجربه گرایی که تجربههایش هنوز و همیشه تجربه میشوند.
با توجه به نظریهی خاستگاه آئینی نمایش و نگاه به نمایشهای کلاسیک در سرزمینهای کهن، و پیوند آن با نمایشهای آیینی آن سرزمینها که ریشه در اسطورهها، افسانهها، عقاید، باورها و در یک کلام فرهنگ عامهی مردم آن جوامع دارد؛ میتوان چنین تصور نمود که ایرانیان شیعه نیز در ساختن تعزیه و به نمایش درآوردن واقعههای کربلا، به نمایشهای آیینی ایرانیان قدیم و شیوهی مناسک و آیینهای آنان و پارهای از عناصر اسطورهای و حماسی سازندهی نمایشهای آیینی نظر داشتهاند. به نظر میرسد که نمایش «مصائب میترا» و «سوگ سیاوش» در ایران، اصلیترین نمونه از آیینهای زمینهساز نمایش «مصائب امام حسین» و وقایع کربلا بوده باشد.