اگرچه تفهیم مطلب به سادهترین و زیباترین صورت وظیفهی اصلی ویراستار است، با این حال اختیارکردن شیوهای مشخص برای ایجاد وحدت رویه در نگارش و دستور خط فارسی بسیار ضروری مینماید. و هر سازمان و انتشاراتی بنا به ضرورت و صلاحدید متولیان آن، شیوهنامههای خاصی تهیه و تنظیم میکند.
جدول ذیل که با بهرهگیری از کتابها و شیوهنامههای معتبر تنظیم شده است، در واقع پاسخی بر این نیاز بود تا در یکدستکردن متون چاپی راهنمای ویراستاران باشد. بدیهی است که انتقال پیام نویسنده به خوانندگان با ویراستاری درست و دقیق به سهولت ممکن میشود.
یکی از نمونههای بارز کاربرد علائم نشانهگذاری:
۱. بخشایش؛ لازم نیست اعدامش کنید.
۲. بخشایش لازم نیست؛ اعدامش کنید.
نقطه (.)
- در پایان جملهی خبری یا انشایی:
ملت قهرمان ایران! به استقلال خود ادامه دهید.
- در مختصر نویسی ِ اسامی و عناوین، پس از حرف یا حروف ِ نمایندهی آنها:
س.م.م. (سازمان ملل متحد)
نشانهی پرسشی (؟)
- پس از جمله پرسشی:
به صحبتهای من گوش میدهید؟
- برای بیان حدس و گمان:
در سانحهی تصادف ۳۵۰نفر(؟) کشته شدند.
نشانهی تعجب (!)
- پس از اصوات:
حاشا! آفرین!
- در پایان ِ جملات تعجبی؛ برای افادهی تحسین و تحقیر و استهزا و عواطفی نظیر آنها:
او میخواهد که من آدم نباشم!
- تحذیر یا امر تاکیدی:
زود باش!
ویرگول (،)
- پس از منادا:
گفت: ای پسر، خیال محال از سر به در کن.
- برای عطف ِسازههای همپایه:
برادران، خواهران، به شهر ما خوش آمدید.
- پس از گروه قیدی (در آغاز جمله) و پیش و پس از آن (در میان جمله):
پس از وقوع زلزله، سازماناهای امدادی دست به کار شدند.
- برای مجزّا کردن بدل از کل (عطف بیان) که بین دو ویرگول جای میگیرد:
سعدی، شاعر شیرینسخن شیراز، در نظامیهی بغداد درس خواند.
- برای مجّزا کردن عبارت معترضهی دعایی:
موسی را، علیهالسلام، گفتند:...
- برای مجّزا کردن عبارت توضیحی:
در این ناحیه، انواع غلّات، به ویژه گندم، کشت میشود.
- برای جداکردن ِ جملهی صلهی غیر تحدیدی:
دکتر افلاطون، که همسایهی ماست، دیروز به عیادت من آمد.
- به جای حروف عطف، بین جملههای همپایه:
بد مکن که بد افتی، چَه مَکَن که خود افتی.
- برای جداکردن ِ جملهی قیدی پیرو از جملهی پایه:
هرکه سخن ناصحان، اگرچه درشت و بیمحابا گویند، استماع ننماید عواقب کارهای او از پشیمانی خالی نماند.
- برای جداکردنِ اجزای تاریخ یا نشانی:
پنجشنبه، ۲۲بهمن ۱۳۷۷
نقطه ویرگول(؛)
- برای جداکردن ِ سازهها و جملههای همپایهای که درون یک یا چندتای آنها نشانههای فصل و وصل(بیشتر ویرگول) به کار رفته باشد:
تا بیمار را صحّتی شامل پدید نیامد، از خوردنی مزه نیابد؛ و حمّال، تا بار گران ننهاد، نیاساید؛ و مردم هزار سال، تا از دشمن مستولی ایمن نگردید، گرمی سینهی او نیارامد.
- به جای نقطه، پیش از جملهای که با واو عطف آغاز یا نهاد اختیاری ِ آن به قرینه حذف شده باشد:
سوز فراق، اگر آتش در قعر دریا زند، خاک از او برآورد؛ و اگر دود به آسمان رساند، رخسار سپید روز سیاه گردد.
- در پایان هر شاهد یا هر قسم ِ مجزّا از یک مجموعهی شواهد و اقسام، اگر به صورت جمله نیامده باشند:
چار کَس از چار کَس به رنجاند: حرامی از سلطان؛ دزد از پاسبان؛ فاسق از غمّاز؛ روسپی از محتسب.
دو نقطه(:)
- پیش از مجموعهای از شواهد و مثالها و اقسام و اجزا:
و این شراب بر انواع است: شراب محبّت، شراب عشق، شراب وصال، شراب جمال.
- پیش از عبارت توضیحی در بیان یا تایید مطلبی:
نتیجهی این حادثه دور از انتظار بود: دولت استعفا کرد.
- پیش از نقل قول مستقیم، اگر حرف ربط ِ که پیش از آن نیامده باشد.
گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.
گفت: از بهر ِ خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا، مخوان.
نشانهی تعلیق(...)
برای نشاندادن ناتمامماندن یا حذف پارهای از سخن بهکارمیرود:
حسنک، با عزمی راسخ و خاطری آزاد، زن و فرزند و جاه و مقام و ... را بدرود گفت.
نشانهی نقل قول ( « » )
- برای نشاندادن نقل قول مستقیم ِ به عبارت، نه به مضمون:
غزالی گوید: «بدان که هرچه در دست ِ سلطانیان روزگار است، که از خراج ِ مسلمانان ستدهاند یا از مصادره یا از رشوت، همه حرام است».
- برای جایدادن ِ مواد زیر درون آن:
۱) اصطلاحات علمی و فنی و کلمات و تعبیرات مهجور و ناآشنا؛
۲) عنوان مقاله یا عنوان فصلی از کتاب؛
۳) کلمه یا عبارتی که لفظ آن مراد باشد نه معنی و مفهوم و مصداق آن:
«اِقبال» مصدر باب افعال است.
۴) عباراتی که نویسنده از بابت کاربردش سلب مسئولیت از خود کند:
در قرارداد ۱۹۰۷، ایران به «مناطق نفوذ» روسیه و انگلستان تقسیم شد.
۵) کلمه یا عبارتی که در معنایی خاص یا نابهجا یا تمسخرآمیز بهکاررود:
دوستان او را «رشیدالسلطان» لقب داده بودند.
۶) نام چهرهی داستانی هرگاه احتمال رود که آن را متعلق به شخص حقیقی بپندارند.
خط(___)
- برای مجّزاکردن عبارت معترضه:
یک روز تمام - اگر حاجت باشد، دو روز - برای انجامدادن این کار فرصت دارید.
- برای جداکردن کلمه و عبارتی توضیحی یا تاکیدی:
شهر و هرچه در آن بود - ساکنان و چهرپایان و بناها - در آتش سوخت.
- برای رجوع به ماقبل یا جمع و خلاصه کردن:
مال، خانواده، آبرو، اعتبار - همه را به باد داد.
- به جای تا در بیانکردن فواصل زمانی و مکانی و مقداری:
فروردین-خرداد۱۳۶۳
پرانتز( )
- برای دربرگرفتن عبارت دارای جنبهی توضیحی، تکمیلی، معترضه و عموماً فرعی که حذف آن به اصل مطلب صدمهای نزند:
استنبول(اسلامبول، قسطنطنیه) بندری است بر دو کنار بوسفور.
- سنوات ولادت و وفات و نظایر آن:
خواجهنظامالملک(وزارت: ۴۵۵-۴۸۵)
- معنی واژه (ترجیحاً با علامت مساوی):
روغن وَرد (=گل سرخ)
قلاب [ ]
- اضافات، تصحیحات، توضیحات ناقل در اثنای مطالب منقول (به ویژه در تصحیح متون):
مردان چهار [تن] بودند [در روزگار خویش].
- دستورهای اجرایی در نمایشنامه:
بورکمن [با صدایی آرامتر] خب، البته من در این چیزها خبره نیستم.
نیمخط (-)
بین اجزای برخی از ترکیبها:
- پیمان گِس-گلشائیان
خط مورب (/)
- برای جداکردن دو گاهشمار:
قرن نهم/پانزدهم
- برای جداکردن مصرعهای یک بیت، هرگاه بخواهند آنها را، بیفاصله، به دنبال یکدیگر بنویسند:
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس/توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند