علیرضا سخنور
تشویش قاب
از زلالی آئینه پیداست
در بی کرانش
جذابترین کلام واهمه
خواندنیست
شاید ستایش این احساس
تکرار خود اندیشیست
میشود گناه را
در زیبائی خویش
جستجو کنم؟
هجوم بیامان نور
زندگیست
آئینه هم
در تاریکی خواهد مرد
این ظلمت بیابتدا
پذیرش اغواست
میان التهاب جیوهای
واهمهء مرگ را میخوانم