سعید کیایی
بازار تهران از نظر وسعت و مساحت یکی از بزرگترین بازارهای جهان به شمار میرود. معماری و شیوههای مختلف زندگی که در آن از قدیم بوده همیشه قابل اهمیت برای پژوهشگران بوده و مورد بررسی قرار گرفته است. این منطقه که یکی از شلوغ ترین نقاط تهران است در روزهای تعطیلی به خلوت ترین جای تهران بدل میشود، اگرچه این خلوتی بدون حضور مردم نیست. همیشه کارگرهایی هستند که در آن زندگی میکنند و قلب بازار را در روزهای تعطیل هم زنده نگه میدارند.
مردم همیشه در حرکت هستند... چهره های واقعی شان پشت سرعت پنهان است
کارگر جوان باید کار کند، حتی وقتی همه ی بازرگانان به تعطیلات رفته اند
باربر ها، جوان و پیر و کهن سال ندارند، همه ی آنها باید زودتر بارشان را به مقصد برسانند تا زودتر بار جدید بگیرند تا دستمزدشان بیشتر شود
بعضی از کارگرها روزهای تعطیل فرزندان خود را به محل کارشان می برند
کارگرهایی که با ماشین هایشان کار می کنند، روزهای تعطیل کم کارند اما وقت می گذارند تا شاید لقمه نانی گیر بیاورند
کوچه ها خالی است، فقط کسانی که برای کارهای خرده ریز می آیند پیدا می شوند
بچه هایی که همراه بزرگترهایشان آمده اند به بازی های خود می پردازند
تعطیلات همه ی بازارهای اصلی را در سکوت فروبرده است
کارگرهایی هستند که تمام زندگی شان در این دالان های تاریک بازار تهران گذشته است. روزهای بارانی و برفی و آفتابی برایشان فرقی ندارد.
کارگرها برای برطرف کردن خواسته های شهوانی خود نام فاحشه ها را روی در و دیوار می نویسند.
در بازار روحانی های مذهبی هم هستند. آن ها به اماکن مذهبی می روند. در تصویر صندوق خیرات هم دیده می شود. مذهبی ها گاهی نذر می کنند پول به این صندوق ها بریزند.
نمای بالا از بازار تهران، درست مثل نمایی از پایین به سقف آن است. پر از راه، پر از رمز...