مهدی آریان
اولین جرعه چای را که نوشیدم، از اسپیکرهای کافیشاپ آهنگ Another breack on the wall از گروه پینکفلوید پخش شد و من را برد به پاییز سال ۱۳۷۵ پشت در بسته دبیرستان.
آن روز وقتی به مدرسه رسیدم که درها را بسته بودند. پس مثل همیشه کمی صبر کردم تا مراسم صبحگاهی تمام شود و حیاط مدرسه خالی شود. رفتم سمت دیوار پشت مدرسه که شاگردهای سالهای قبل، آجرها را چندتا یکی کنده بودند و یکجور نردبان سرخود درست کرده بودند.
از اینطرف دیوار رفتم بالا و از آن طرف آویزان شدم و پریدم توی حیاط. خودم را که میتکاندم، سرم را آوردم بالا و متوجه آقای قندهاری، ناظم مدرسه شدم که به من زل زده بود. معلوم نبود از کی اینجا ایستاده بود. من هم همانطور خونسرد به تکاندن لباسم ادامه دادم. گفت: «کجا بودی؟» گفتم: «دو دقیقه دیرمون شده بود، درا رو بسته بودن. مجبور شدیم از دیوار بیاییم...» گفت: «تو که آدم نمیشی. از این به بعد اگه دیرت شد نمیخواد از دیوار بری بالا، بگو درو برات باز میکنم. اینطوری حد اقل دست و پات در امانن.» گفتم: «باشه آقا» و رفتم سمت کلاس که صدام کرد: «وایسا ببینم، این از جیب تو افتاد.»
یک نوار ناسیونال ۹۰ دقیقهای بود. گفت: «نوار چیه؟» گفتم: «آهنگرانه آقا» رفتیم دفتر ناظم و نوار را گذاشت توی ضبط و دگمه پلی را فشار داد. صدای آهنگران بود. نوار را در آورد و طرف B را گذاشت. صدای دیوید گیلمور، خواننده گروه پینکفلوید بود که میگفت: « Hey! Teacher Leave us Kids alone» گفت: «خجالت نمیکشی؟ اینا چیه؟ اصلا میفهمی چی میگه؟» گفتم: «بله آقا معنیش میشه: آهای معلم! دست از سر ما بردار.»
گفت: «تو آدم نمیشی.»
تمام آن روز را پشت دفتر ایستادم.