کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب

01-SaraTalebi.jpgسارا طالبی
حافظ نمونه‌ی تمام عیار یک ایرانی مسلمان هوشمند هنرمند است. «حافظ، حافظه‌ی ماست».

hafez.jpgگفتن اینکه حافظ شاعر بزرگی‌ست و یکی از دو غزل‌سرای بزرگ تاریخ شعر فارسی (دیگری سعدی)، دشوار نیست. حافظ نمونه‌ی تمام عیار یک ایرانی مسلمان هوشمند هنرمند است. همین است که دیوان او دل‌نامه، روح‌نامه، آئینه‌ی جان‌بینی و جهان‌بینی ایرانی‌ست. «حافظ، حافظه‌ی ماست».
غزل حافظ هم دارای سطوح عاشقانه چون غزل سعدی است، و هم دارای سطوح عارفانه چون غزل عطار و مولانا.  ابیات غزل حافظ را هم می‌توان در محور عمودی بررسی کرد و هم افقی، یعنی ابیات او را مستقل می‌پندارند یعنی دارای معنای واحد و مشخص و براستی غزل حافظ این ویژگی را دارد. چه بسا با خواندن غزلی آن را عاشقانه قلمداد کنیم و با بیت آخر متوجه شویم که غزلی مدحی‌ست. عوامل برتریه شعر حافظ عبارتند از: ۱.اسطوره‌سازی ۲.رند و رندی ۳.فضل و فرهنگ و مقام علمی ۴.عرفان و اخلاق ۵.اندیشمند است و اهل فلسفه ۶.مصلح اجتماعی‌ست ۷.سخنور و صنعتگر ۸.انقلاب حافظ در غزل ۹.حافظ و موسیقی ۱۰.تاویل پذیری اشعار حافظ ۱۱.طنز و طربناکی ۱۲.حافظ هم مضمون‌گراست هم معنی‌گرا
از مشخصات عمده‌ی شعر حافظ، طنز است که آن را در همه‌ی زمینه‌ها از جمله در زمینه‌ی خیامی به کار برده است. در استفاده از بدیع و بیان فقط خاقانی تا حدودی به او نزدیک است و در زمینه‌های فکری گاهی خیام را به یاد می‌آورد. از دیگر مشخصات بارز شعر او وفور اصطلاحات و مضامین مربوط به موسیقی است و او علاوه بر حافظ قرآن بودن، در آواز و موسیقی استاد بوده و بارها به سرودخوانی خود اشاره کرده‌است: «ساقی به صورت این غزلم کاسه می‌گرفت/می‌گفتم این سرود و می‌ ناب می‌زدم».
به طور خلاصه به چند دیدگاه خیامی حافظ همراه با شاهد مثال‌هایش اشاره می‌کنم:
۱. هیچ بودن کار جهان: جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است/هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق
۲. شاد بودن: غم دنیی دنی چند خوری باده بخور/حیف باشد دل دانا که مشوش باشد
۳. ستایش شراب: من و انکار شراب این چه حکایت باشد/غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد
۴. دم را غنیمت شمردن: ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی/مایه نقد بفا را که ضمان خواهد شد
«توبه»
حافظ توبه را خیر نمی‌داند. در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. عشق خیر است و نیازی به استخاره ندارد. اما حافظ توبه را خیر نمی‌داند، به همین دلیل به عزم توبه می‌خواهد استخاره کند. زیرا می‌داند اهل توبه شکستن است: «به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم» و یا جای دیگر می‌گوید: «چون پیاله دلم از توبه که کردم، بشکست»
«راز عشق»
حال نوعی وصال است و وصال، به راز می‌انجامد. کسی که مست است آنچه در دل دارد آشکار می‌کند. راز عشق باید پنهان بماند نه راز عاشقی. اولی بنابر آشکارنکردن است زیرا رازی که معشوق گفته است باید پنهان بماند، اما عاشقی و عاشق بودن باید آشکار و فاش شود: فاش می‌گویم و از گفته‌ی خود دلشادم...
سخن گفتن از حافظ پایانی ندارد. این مختصر، برای بزرگ‌داشت این شاعر بی‌نظیر آورده شده است و در شماره‌های آتی بیشتر به وی می‌پردازیم.