تلفیق شعر و موسیقی در موسیقی ایرانی - قسمت پایانی

02-rezalatifi-02.jpgرضا لطیفی

اولین موضوعی که باید برای تعصبی برخورد نکردن و وفاداری بی‌جا به شعر در موسیقی نیز اهمیت داد آن است که گاهی لازم است در موسیقی برای خراب نشدن ریتم و تِم اصلی موزیک، گاهی به شعر خیلی اهمیت نداد. مانند حذف و اضافه نکردن حتی یک واو؛ یا مانند تصنیف «الا یا ایها الساقی» که توسط استاد مشکاتیان ساخته شده، یا در دو بیتی خوانی در دستگاه شور در مایه‌ی بزرگ که وفاداری به شعر در اینجا می‌تواند شکل تعصبی و نه‌چندان لازم به خود گیرد که برای ایجاد موسیقی - چون در حوزه‌ی موسیقی عمل می‌کنیم - گاهی لازم و معمول باشد.
حتی مانند آواز‌های استاد شجریان که می‌توان متاثر از شیوه‌ی طاهرزاده - که خود او نیز متاثر از مکتب اصفهان است - جویده و نامفهوم بیان شدن بعضی از کلمات در حدی که کسی که آن شعر را قبلا نشنیده باشد، متوجه نشود. ولی برای اهل ادب و هنر یا به اصطلاح «خواص» کاملا قابل درک است و این همان فاصله‌ی مو و پیچش مو است، یا بهتر است بگویم «العاقلو فی الاشاره» است!
کم و بیش دیده‌ام و شنیده‌ام که بعضی از دوستان که چندان با فرهنگ خود و میهنشان آشنا نیستند، این ایراد را می‌گیرند که از آواز ایرانی هیچ معنایی ادراک نمی‌کنند و این دقیقا به این مطلب باز می‌گردد که شناخت آنها نسبت به ادبیات، شعر، فرهنگ و هنر ملی‌اشان اندک - یا متاسفانه هیچ - است.
اما آنچه‌ باید مورد نظر اصلی قرار گیرد آن است که آوازخوان و آهنگساز علاوه بر اینکه با دریف و دستگاه‌ها آشنا می‌شود و در آن تبحر پیدا می‌کند و ملودی‌های مختلف را به ذهن می‌سپارد و به فن ریتم‌شناسی و ریتم‌خوانی آشنا می‌گردد باید با عروض شعر که در لایه‌ی سطحی شعر است آشنا گردد و از موسیقی آوایی که توسط حروف به وجود می‌آیند (یعنی ترکیت آوایی که توسط حجای مخلتف در زبان به وجود می‌آید‌) نیز آشنا گردد و در معنا نیز به لایه‌های عمیق ادبی، هنری و معرفتی ادبیات حداقل اطلاعات را کسب نماید تا بتواند به نهایت هماهنگی شعر و موسیقی نظر داشته باشد و از علم صور خیال بی‌نصیب نماند تا بتواند از فنی که آوازخوان‌های قدیم که به نام مناسب خوانی از آن یاد می‌نمودند بهره‌مند گردند.
یعنی تحت شرایط مختلف از لحاظ حسی و فضای شعر و موسیقی در شرایط مختلف عینی رابطه‌ای صحیح و هرچه عمیق‌تر یافته و از خزانه‌ی حافظه‌ی شعری خویش در شرایطی کاملا بداهه شعری مناسب اتنخاب نموده و برای آواز خود استفاده کند.
مناسب خوانی فنی به شمار می‌رفته که اساتید آواز برای به رخ کشیدن بداهه‌سرایی خود از آن بهره می‌برند و از رپرتوآر غنی و پر تعدادی از محفوظات شعری خود در این جهت استفاده می‌کردند.
مناسب‌خوانی فنی‌ است در بطن فرهنگ بداهه‌سرایی که در هنر ایران بسیار ریشه‌دار است. بنا بر شرایط زمان و مکان و فضای حسی شنوندگان به اجرای آواز پرداختن که با خصوصیات فردی و عاطفی شنوندگان و محیط و زمان اجرا رابطه‌ی مستقیم دارد.
یک نمونه تاریخی در این زمینه وجود دارد در حکایتی از رودکی و امیر سامانی که پس از خواندن قطعه معروف «بوی جوی مولیان آید همی» بلافاصله منجر به حرکت امیر سامانی به سمت بخارا شد و یا داستان شب دیز و خسرو پرویز که مناسب‌خوانی باربد آنجا نیزتا به امروز به یادگار مانده است.
در نتیجه باید به این نکته توجه کافی نمود که همانطور که شعر در بستر موسیقی قابل استفاده است، همانطور هم در بستر شعر، موسیقی جاری‌ است و حرمت کلام و حرمت موسیقی در نهایت، هیچ تعارض جدی باهم ندارند. چراکه موسیقی در نهایت زبان را دنبال می‌کند و نباید از یاد برد که اولین ساز تاریخ حنجره بوده است و کشف این وحدت، راهی به سوی هنر باز می‌کند که می‌توان بدون تعصب به هر کدام از این دو نظریه و تعلق به هرکدام، به آنها راهی متعادل در میانه گرفت و به خلق اثری متعالی که نیازی برای خلق آن احساس شده باشد را پیدا نمود و این کار هنرمند است که به این مهم دست یابد و ضعف خود را که کمبود اطاعات ادبی و یا کم‌کاری در خلق و زایش موسیقی و بسنده نمودن به ریتم و ملودی جاری در شعر و سعی نکردن در اضافه نمودن یا خلق موسیقی جدیدی برای آن شعر را به گردن تعصبات بی‌جا نیندازد.

منبع:
قانون‌مندی آواز/ بهمن هاشمی / نشر آروین
موسیقی شعر / استاد کدکنی
تلفیق شعر و موسیقی / حسین دهنوی

تلفیق شعر و موسیقی در موسیقی ایرانی - قسمت اول