علل محرومیت زنان سرپرست خانوار

04-gelarebiabani-04.jpgگلاره بیابانی

در دو دهة اخیر، اعلام زنان سرپرست خانوار به عنوان " فقیر ترین فقرا " در اغلب نوشته های توسعه به چشم می خورد. گرچه کم تر چنین بحثی مستقیماً با اطلاعات میدانی همراه است، اما پیش فرض این که زنان سرپرست خانوار با خطر فقر بیش تری مواجه اند( برحسب درآمد)، بدون دلیل و زمینه نیست، دلایل بسیاری در تأیید محرومیت زنان سرپرست خانوار به دلیل جنسیت و درپی آن، محرومیت از منابع وجود دارد از جمله موارد زیر:
100919103366.jpgالف) عرضة نیروی کار، اشتغال و درآمد:
یکی از دلایل فقر زنان براین منطق استوار است که خانوارهای با سرپرست زن از  خانوارهای با دو سرپرست (زن و مرد) فقیرترند.زیرا "نان آور" خانواده ندارند . این گونه خانوارها نه تنها نان آور ندارند، بلکه گاهی باید از تعداد وابستگان بیش تری حمایت ونگهداری کنند . در این گونه خانوارها، زنان باید به تنهایی، علاوه برسرپرستی خانواده وکسب درآمد و مدیریت اقتصادی، نگهداری از بچه ها، و بهبود شرایط زندگی اعضای خانوار را نیز برعهده این شرایط درعین حال که زنان سرپرست خانوار را از آموزش و کسب مهارت باز می دارد، موجب دریافت دستمزد کم تر می شود. تبعیض درمحل کار می تواند از دیگر پیامدهای کار پاره وقت و بدون مهارت زنان باشد . دشواری ترکیب شغل درآمدزا با مراقبت از خانواده، درواقع، مسئله ای است که همة زنان به ویژه زنان سرپرست خانوار را به خود مشغول داشته و موجب تمرکز آن ها دربخش غیر رسمی بازار کارشده است . بنابراین، در شرایطی که نان آور خانوار، به جای دونفر، یک نفراست و زنان دربخش غیررسمی و درشغل های کم ارزش تر و با دستمزد کم تر اشتغال دارند، باید انتظار داشت که زنان سرپرست خانوار با خطر فقر بیشتری مواجه شوند.
ب) محدودیت حمایت:
موضوع دیگری که زنان سرپرست خانوار را به فقیر ترین فقرا تبدیل می کند، نبود یا ضعف سیاست های اجتماعی است که به ندرت حداقل ها را برای آنان تأمین می کند.
ج) شبکة روابط اجتماعی:
دلیل دیگر فقر زنان سرپرست خانوار محدودیت شبکة روابط اجتماعی زنان و درنتیجه دسترسی پائین آنان به سرمایة اجتماعی است . این محدودیت گاهی ناشی از قطع روابط با اقوام همسر سابق و گاهی ناشی از ترجیح تنهایی بر روابط با سایرین است . پیامدهای فرهنگی ناشی از طلاق و در مواردی شرمساری از نوع شغل سبب می شود که زنان سرپرست خانوار از برقراری روابط با دیگران پرهیزکنند. البته با توجه به نقشهای چندگانه و مسئولیت های بسیار آنان، غالباً وقت اضافی نیز برای برقراری روابط اجتماعی ندارند.
به این ترتیب با زنانه شدن فقر به خصوص شناسایی زنان سرپرست خانوار به عنوان " فقیرترین فقرا" و با توجه به این امر که فقر و محرومیت پدیده ای است که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد زیرا زنان سرپرست خانوار قادر به حمایت مناسب از اعضای تحت سرپرستی خود نیستند، لزوم توجه بیشتر نسبت به گذشته و بهبود سیستم ها و نهاد های حمایتی و دولتی پیش رو در این زمینه در کشور که تا امروز چندان کارآمد نبودند بیش از پیش احساس می شود.

منبع: مقاله ی " فقر زنان سرپرست خانوار"، شادی طلب، ژاله و علیرضا گرائی نژاد، ۱۳۸۳، فصلنامه ی پژوهش زنان، دوره ی ۲،شماره ی۱