رضا لطیفی
تلفیق شعر و موسیقی در موسیقی ایرانی، مطلبی بسیار ساده و درعین حال پیچیده است که نظرات متفاوتی در آن وجود دارد.
نظریهی اول آنکه تلفیق شعر و موسیقی باید با وفاداری کامل به ادای شعر و پایبندی کامل به معنای شعر باشد.
نظر دیگر تائید کنندهی این نظر است که وفاداری به موسیقی در اولویت میباشد.
درک این دو مسئله شاید به خاطر این باشد که در قدیم مانند بخشیها کسانی که به کار هنر و فرهنگ مشغول بودهاند هم شاعر، هم نوازنده و هم آهنگساز بودهاند و تبحر و وفاداریشان به کلام یا به موسیقی و تلعق خاطرشان به یکی از این دو هنر باعث به وجود آمدن این دو نظر متفاوت شده است.
در موسیقی ایرانی، آواز به هر دوی این دو هنر نیازمند است. یعنی هم به شعر و ادبیات و هم به موسیقی نیازمند است.
مهمترین موردی که در آواز وجود دارد و در اجرای موسیقی باید مورد عنایت واقع گردد در ابتدا انگیزه از اجرای آواز است. آواز برای موسیقی یا آواز برای شعر... شاید اُدوا به طور کلی طرفدار نظریه آواز برای شعر بودهاند. مانند تذهیب برای خط، یعنی موسیقی در خدمت شعر قرار گرفته شود. ولی نوازندگان و بدیهه سرایان شاید بیشتر معتقد به نظریه آواز برای موسیقی بودهاند و البته مکاتب آواز نیز نظرات مختلفی را در این زمینه دارند و بیان میکنند که بخشی از آن مربوط به لحجه و گویش کلمات و حروف میباشد که باعث جهت گیریهایی در این زمینه نیز شده است.
به طور مثال افراد منطقه اصفهان با کلمات دارای حروف "جیم" و افراد منطقه تبریز با کلمات حروف «قاف» و یا اکراد با حروف «لام و واو» با مشکل لحجه روبرو هستند.
از دیگر عوامل فیزیکی قدرت صداست که مربوط به شخص خواننده میباشد که معمولا فردی که داری وسعت و قدرت صدای بیشتر است با کسی که توانمندی در قدرت صوتی کمتر میباشد تلفظ و لحن بیان را متفاوت میکند.
به طور منطقی و علمی در تلفیق شعر و موسیقی میتوان هر دوی این نظریهها را با ایجاد تعادلی نسبی نیز رعایت کرد آنچنان که امروز در آواز استاد محمد رضا شجریان ملاحظه میکنیم که در عین وفاداری به کلام، اما هیچگاه موسیقی را فدای رعایت قوانین دست و پاگیر حجایی عروض شعری نمیکند و در عین حال لطمهی جدی به ساختار شعر و یا معنای آن وارد نمیکند.
اما امروز یا در گذشته کما بیش دیده میشود که حتی اساتید بزرگ و بنامی آنچنان با نظریهی آواز برای موسیقی کار کردهاند و معتقد بدان میباشند که از ساختار شعر هیچچیز را باقی نمی گذارند.
خاطرهای که از اساتید موسیقی نقل میشود که خوانندهای به نام در گذشته در بحثی در این زمینه شرکت کرده بود و در انتهای همان مجلس از ایشان خواسته شد آوازی بخوانند، ایشان آوازی خوانده بودند که همه اهل مجلس را مسحور آواز و موسیقی و صدای خود نموده بودند و بعد از طرفین بحث سوال میکنند که من کدام شعر را در این آواز خواندم و هیچ کدام از حاضرین متوجه این مطلب نشده بودند که این استاد بنام از کلماتی بیمعنی و یا گاها رکیک در آواز استفاده کرده بودند.
این توانمندی در آواز و موسیقی وجود دارد که بدون نیاز به معنای کلام، موسیقی قابل شنیدن با اعتبار هنری کافی را به وجود آورد اما این سوال در ذهن میآید که چرا از شعر و ادبیات باید استفاده کرد و حال که از آن استفاده میکنیم چرا نباید از زیباییهای معنایی و آوایی و ریتمیک آن بهره ببریم.نباید از یاد ببریم که شعر دارای چندین لایه موسیقی در درون خود میباشد که اگر لایههای مخلتف آن توسط آوازخوان کشف شود میتواند باعث خلق اثری عمیق و از لحاظ هنری حائذ اهمیت گردد.
به طور مثال آثاری که استاد پرویز مشکاتیان در تصانیفی که بر روی اشعار بزرگان ادب فارسی ساختهاند که بخاطر کشف عمیق شعر از لحاظ معنا و یا لایههای ریتمیک و وزنی و آوایی و خیال انگیز و تفکری اشعار پیدا نمودهاند باعث خلق آثاری فاخر و ماندگار در موسیقی ایرانی و تلفیقهای بسیار دقیق شدهاند.