سارا طالبی
ترجمهی تفسیر طبری، تفسیرى کهن هفتجلدی از قرآن به فارسى، تألیف گروهى از علماى ماوراءالنهر در نیمهی دوم قرن چهارم است. این کتاب با آنکه از نظر ساختار و واژگان، ارزشی والا در ادب فارسى دارد، به عللى مهجور مانده است.
مقدمهی کتاب ثابت مىکند که این اثر اگر نخستین تفسیر فارسى نباشد، از نخستین ترجمههاى رسمى قرآن است. بنا به گزارش مذکور در ترجمهی تفسیر طبرى، منصور بن نوح سامانى از علماى ماوراءالنهر نخستینبار دربارهی جواز به فارسى برگرداندن این کتاب استفتا کرد و ایشان - که گویا هجده یا نوزده تن بودند- گفتند که خواندن و نوشتن تفسیر قرآن به فارسى براى کسى که عربى نمىداند رواست. این پشتوانهی دینى و علمى و نیز اعتبار ادبى کتاب موجب شد که ترجمهی آن انتشارى گسترده یابد و اینک کمتر کتابى به فارسى مىشناسیم که این اندازه نسخه از آن به جا مانده باشد.
نکتهی جالب در آن دوران آنکه، مؤلفان کتاب ظاهراً هیچگاه منابع خود را دقیقاً ترجمه نمىکردند، بلکه مفهوم روایت یا داستان را گرفته به میل خود بازنویسى مىکردهاند. واژگان کهن و سرشار از معنى، اسلوب ساده و بىپیرایه اما مطمئن و قائم به ذات، این کتاب را اثرى دلانگیز و کممانند در ادبیات فارسى کرده است. استوارى نثر کتاب نشان مىدهد که نثر درى در قرن چهارم بهقدرى توان یافته بوده که توانسته از عهدهی ترجمهی کلام معجز و شرح حکایات و روایاتى که با سنّتهاى باستانیاش بیگانه بوده، برآید. شیوهی بیان و نحوهی جملهپردازى در آن به کلى با نثر ترجمههاى قرآنى متفاوت است، عبارات غالباً کوتاهاند و جملههاى مرکّب نیز اغلب از دو فراگرد تشکیل یافتهاند. گویى ذهن نویسندگان هنوز به جملات مرکّب پیچدرپیچ خو نگرفته بوده است. از سوى دیگر، با انبوهى متن مواجهایم که در آنها ترکیب جمله به شیوه دیگر است: گاه قیدها و متممها به آخر جمله انتقال یافتهاند که معمولترین شیوه است. به طور کل جملات بسیار ساده، روان و روشن بیان شدهاند.
شیوهی کار در این کتاب چنین است که نخست تعدادى از آیات را جدا از تفسیر، ترجمه کردهاند و به دنبال آن، تفاسیر و بیشتر حکایات مربوط به آن را آوردهاند. بدینسان قرآن کریم، ترجمهاى مستقل یافته است.
یکی نکات جالب توجه در این کتاب، نشانههای قیامت است. در آن زمان مفسران حتی در تفسیر قرآن نیز دخل و تصرف میکردند و نظر شخصی خود و باورعامه که در بین آنها رواج داشته را نیز در تفاسیر قرآنی وارد میکردند. گویا نویسنده میخواسته با بیان آن وقایع خارقالعاده و هولناک عامیانه که درآن دوران رواج داشته است و از نظر عقلی قابل اثبات یا انکار نباشد، یک حالت حیرت و به دنبال آن باور را در خواننده به وجود آورد و یا شاید گمان میکرده اگر به زبان مردم حرف بزند و آنچه را که در میان آنها رواج دارد، بیان کند تفسیر بهتر و قابلدرکتری را نوشته است!