گلاره بیابانی
خانوادهی توخالی خانوادهایست که اعضای آن با یکدیگر به زندگی ادامه میدهند، ولی از روابط و کنش متقابل با یکدیگر و حمایت احساسی محروم هستند. در طلاق عاطفی همسران زیر یک سقف زندگی میکنند، در حالی که ارتباط بین آنها کاملا قطع شده یا بدون میل و رضایت است.
از آنجا که خانواده مهمترین نهاد جامعه است و منشا جامعهی سالم، خانوادهی سالم است. وارد شدن هر آفت و زوالی به این نهاد و کارکرد آن از امور شایستهی کنکاش میباشد. یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی، طلاق است. کارشناسان بر این باورند که فرآیند طلاق در اکثر موارد این سیر را طی میکند: اختلافات جزئی، تکرار اختلافات جزئی. جدی شدن آنها، جدایی یا بی میلی یکی از زوجین به طرف مقابل، قهرهای طولانی و تکرار آن، خستگی زوجین از قهرهای طولانی و درگیریها، طلاق عاطفی و طلاق قانونی.
اما آمار رسمی طلاق به طور کامل نشان دهندهی میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست زیرا در کنار آن آمار بزرگتر و کشف نشدهی طلاقهای عاطفی وجود دارد. شاید دوبرابر آمار طلاقهای قانونی را بتوانیم به طلاقهای عاطفی اختصاص دهیم. یعنی به زندگیهای خاموش و خانوادههای تو خالی که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی میکنند ولی هیچگاه تقاضای طلاق قانونی نمیکنند. در واقع برخی ازدواجها که با طلاق پایان نمییابند به ازدواجهای توخالی تبدیل میشوند که فاقد عشق، مصاحبت، و دوستی هستند و همسران فقط با جریان زندگی خانوادگی به پیش میروند و زمان را سپری میکنند.
خانوادهی توخالی خانوادهایست که اعضای آن با یکدیگر به زندگی ادامه میدهند، ولی از روابط و کنش متقابل با یکدیگر و حمایت احساسی محروم هستند. در طلاق عاطفی همسران زیر یک سقف زندگی میکنند، در حالی که ارتباط بین آنها کاملا قطع شده یا بدون میل و رضایت است. از سویی کیفیت روابط درون خانواده، نقش به سزایی در شکلگیری نگرشها و بازخوردهای اجتماعی، آمادگی و توسعهی مهارتهای اجتماعی اعضای خانواده دارد، و پایه و اساس روابط درون خانواده بر محور رابطهی زن و شوهر استوار است. طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباط صحیح و سالم بین زن و شوهر است. این مشکل ارتباطی در سطح کوچک (خانواده) میتواند در بعد وسیعتر (جامعه) نیز شیوع و گسترش یابد و ارتباط انسانی را مختل نماید.
چنان چه بنیان نهاد خانواده دچار تزلزل شود، بنیانهای اخلاقی و اجتماعی کل نظام اجتماعی متزلزل شده و جامعه به سوی مشکلات گوناگون سوق داده میشود از این رو اهمیت رسیدگی و ریشهیابی با یک نگاه انتقادی و واقع بینانه و به دور از سادهنگری به این امر و پیامدهای بیشمار آن بر جامعه، از سوی جامعهی علمی و پژوهشی ، روز به رو بیشتر خودش را به رخ میکشد.
منابع:
بررسی آسیبهای اجتماعی زنان در دههی ۱۳۷۰-۱۳۸۰، محمدی،ز، تهران، روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان.
جامعهشناسی زندگیهای خاموش در ایران (طلاق عاطفی)، بخارایی، آ، تران، پژواک جامعه
روانشناسی رابطهها، افروغ، غ، تران، انتشارات دانشگاه تهران
خانواده و جامعه، گود، و، ترجمهی (وا.ناصحی)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.