
مهدی آریان
زندگی مدرن به منظور ایجاد رفاه و آسایش برای انسان است. اما مدرنیته، همواره همین انسان مذکور را دچار مشکلاتی میکند. به عنوان مثال، ایستگاه مترویی را فرض کنید که مسافران برای رسیدن به قطار آن، مجبور به استفاده از پله برقی هستند. خب برخی در مواجهه با این نوع پلهها، خود را در برابر غولی زبان نفهم و خشن میبینند که گویی قصد بلعیدنشان را دارند. حالا انسانهای مختلفی را در برخوردهای مختلف با این بخش از زندگی مدرن تصور میکنیم:
۱- شخصی به پله برقی میرسد، از شخص دیگری کمک میکند و سوار پله میشود.
۲- شخصی به پله برقی میرسد، خیلی آسوده از پله استفاده میکند. پله خراب بود!
۳- زن و شوهر جوانی به پله برقی میرسند. مرد قبلا هم از این وسیله استفاده کرده و مشکلی ندارد. اما همسرش از پله برقی میترسد، مرد همسرش را در آغوش میگیرد و با هم سوار پله میشوند. اما بالای پله که میرسند، گشت ارشاد هر دوشان را...
۴- زن و شوهر جوانی به پله برقی میرسند. مرد قبلا هم از این وسیله استفاده کرده و مشکلی ندارد. اما همسرش از پله برقی میترسد. مرد اصرار دارد که سوار شود و زن امتناع میکند و باعث جلب توجه اطرافیان میشوند. مرد از این قضیه ناراحت میشود و زن را مقصر میداند و به او توهین میکند. زن جیغ میکشد. همشهریها میخندند. مرد بیشتر عصبانی میشود. کارشان به دعوا میکشد. آنها آن روز بر میگردند و روز بعدها زن مهریهاش را اجرا میگذارد. مرد در حال حاضر درخواست اعسار را تقدیم دادگاه کرده است.
۵- پسر جوانی به پله برقی میرسد. برای اولین بار است که با همچین چیزی روبرو شده است. هرچه تلاش میکند و سرعت قدمهایش را زیاد میکند، اما باز به بالای پله نمیرسد. تا اینکه کسی متوجهاش میکند برای بالا رفتن باید از پله کناری استفاده کند.
۶- خانم مسنی به پله برقی میرسد. از مسئولی که آن اطراف است درخواست میکند پله را برای چندلحظه خاموش کند. مسئول محتر پله را خاموش میکند، خانم از پله رد میشود، پله را دوباره روشن میکنند.